کد خبر : 13514
تاریخ انتشار : جمعه 4 اردیبهشت 1394 - 0:07

اصلیترین راز موفقیت را بدانید

اصلیترین راز موفقیت را بدانید

در قلب هر پیشرفت و موفقیت دشواری از رسیدن به خط پایان در مسابقه ماراتن تا دستیابی به بالا‌ترین رده شغلی تا رسیدن به تناسب‌اندام و حفظ آن یک فرایند مغزی دخیل است که به آن می‌گویند؛ شهامت. ما در اینجا با بررسی تحقیقات مختلف و درج نظر متخصصان به شما می‌گوییم که چطور توانایی

در قلب هر پیشرفت و موفقیت دشواری از رسیدن به خط پایان در مسابقه ماراتن تا دستیابی به بالا‌ترین رده شغلی تا رسیدن به تناسب‌اندام و حفظ آن یک فرایند مغزی دخیل است که به آن می‌گویند؛ شهامت. ما در اینجا با بررسی تحقیقات مختلف و درج نظر متخصصان به شما می‌گوییم که چطور توانایی خود را برای موفق‌شدن افزایش داده و به هر آنچه در زندگی آرزو دارید، دست یابید.

یک داستان واقعی

می‌شا بردن ۳۰ ساله، وقتی یک دختر دبیرستانی بود، شناگر خیلی سریعی نبود. هماهنگی دست و پایش هم موقع شناکردن خیلی‌خوب نبود اما او همیشه دلش می‌خواست یک شناگر حرفه‌ای شود. او به‌دلایلی ۲ سال تحصیل در دانشگاه را کنار گذاشت. در همین مدت از لحاظ فیزیکی نیز تناسب‌اندام خود را از دست داده بود. در حال تمرکز تحقیقات روی چیزی است که قبلا به آن توجه زیادی نمی‌شد. در حال حاضر مشخص شده که توان ذهنی تاثیری بسیار مهم روی موفقیت دارد. شهامت آن چیزی است که باعث می‌شود خانمی بعد از به دنیا آوردن ۴ بچه بتواند کمربند مشکی تکواندو بگیرد یا اینکه آقایی ۵۰ ساله با ۴۰ کیلوگرم اضافه وزن بتواند بعد از ۱۵ ماه وزن اضافی را کم کرده و ۲ماه بعد در مسابقات همگانی دوی ماراتن از خط پایان عبور کند البته این به معنی نیست که افراد باهوش لزوما ورزشکاران بهتر و مستعدتری هستند. این افراد توانایی بهتری برای حرکت در این زمینه داشته و می‌توانند برای رسیدن به اهداف بلندمدت، انگیزه بیشتری داشته باشند.

باوم می‌گوید: «می‌شا‌ بردن نمونه زنده این است که اتفاقات بزرگ زمانی برای شما رخ می‌دهد که رویاهای بزرگ داشته باشید و آن‌ها را دنبال کنید. آتشی درون می‌شا روشن بود که باعث می‌شد او بهترین عملکرد را داشته باشد. او هر روز با همین شرایط زندگی می‌کرد. به این می‌گویند شهامت. وقتی شرایط ناگواری پیش بیاید توانایی قهرمانی از بین می‌رود ولی شهامت خیر.»

هوش کافی نیست

تا همین اواخر موفقیت برمبنای هوش بالا و استعداد ذاتی سنجیده می‌شد. فرمول آن هم وجود دارد و از قرن ۹۱ میلادی به بعد می‌توان QI را سنجید و به آن نمره داد. بر این مبنا اینشتین و موتزارت ۲ نابغه بی‌بدیل هستند اما بوده‌اند افرادی که با همین ضریب هوشی هرگز نتوانستند موفقیت خاصی به‌دست آورند. تحقیقات پردامنه پروفسور دکتر لوییس ترمن روی کودکان با ضریب هوشی بالا‌تر از حد عادی و بعد بررسی آن‌ها در سنین بزرگسالی نشان داد، تنها تفاوت بین موفق‌ترین و ناکام‌ترین آن‌ها در دستیابی به موفقیت پشتکار و استقامت در رسیدن به هدف بوده است. همچنان تحقیقات علمی نشان می‌دهد هوش به تنهایی برای رسیدن به موفقیت کافی نیست.

در سال ۲۰۰۲ دکتر آنجلا داکورث، استاد دانشگاه پنسیلوانیا و همکارانش با افراد موفق در زمینه‌های گوناگون مصاحبه کرده و دریافتند همه آن‌ها در یک ویژگی مشترک هستند: شهامت. تعریفش می‌شود: «پشتکار پایدار و شور و شوق برای رسیدن به اهداف بلندمدت.» همین شهامت است که باعث می‌شود در یک کمپ تمرینی وقتی همه روی زمین ولو شده‌اند یک نفر با جدیت کماکان شنا می‌رود. دکتر داکورث می‌گوید: «‌شهامت مستلزم کار جدی و مواجهه با چالش‌های گوناگون و حفظ این روند به‌رغم شکست، بدبیاری و نرسیدن به‌موقع به نتیجه است.» درحالی‌که برخی از مردم وقتی با روزمرگی یا ناامیدی مواجه می‌شوند، تسلیم می‌شوند اما افراد با شهامت همچنان به حرکت ادامه می‌دهند.

READ
درسهای بزرگی که میتوان از مورچه ها آموخت

در مقاله‌ای که در سال ۷۰۰۲ در ژورنال شخصیت و روان‌شناسی اجتماعی به چاپ رسید، داکورث یافته‌های خود در زمینه ارزیابی مقدار شهامت و استقامت افراد مختلف را ارائه کرد. او ۹۳۱ دانشجوی دانشگاه پنسیلوانیا را براساس میزان شهامت آن‌ها رده‌بندی کرد و متوجه شد‌ افرادی که در رده بالایی در این فهرست قرار گرفتند در‌‌نهایت موفق شدند‌ بورس‌های تحصیلی بهتر و موقعیت شغلی بالاتری به‌دست آورند. در مطالعه دیگری همین نتیجه درباره دانش‌آموزان دبیرستانی به‌دست آمد. نتیجه اینکه شهامت برای دستیابی به موفقیت مولفه‌ای ضروری است.

شهامت اکتسابی

درحالی‌که تحقیق در زمینه تاثیر شهامت در موفقیت هنوز ابتدای راه است، می‌توان با قاطعیت گفت شهامت در موفقیت ما در تمام جنبه‌های زندگی اثرگذار است. مثلا در تحقیق دیگری دکتر داکورث متوجه شد، افرادی که ازدواج می‌کنند، نسبت به افرادی که ازدواج نمی‌کنند شهامت بیشتری دارند و احتمال موفقیت آن‌ها در زندگی بیشتر است. داستان این است که ازدواج برخلاف مثلا شرکت در مسابقه دو ماراتن، جنبه‌های بسیار زیادتری دارد و مقابله با تلخکامی و فراز و نشیب آن اراده و شهامت بالایی را می‌طلبد. برخی از ما شهامت و پایمردی را به ارث برده‌ایم اما دیگران باید آن را در خود ایجاد کنند. دکتر داکورث می‌گوید: «به‌نظر می‌رسد شهامت در برخی از افراد ذاتی و نهادینه است اما خوشبختانه می‌توان آن را هم ایجاد کرد.» بنابراین اگر شما ذاتا آدم تنبلی هستید، برای اینکه آدم باشهامت و فعالی باشید هنوز دیر نشده است. دکتر دین کیث، استاد روان‌شناسی دانشگاه کالیفرنیا می‌گوید‌: «ابتدا باید یک هدف بلندمدت برای خودتان تعریف کنید که می‌دانید برای رسیدن به آن حاضر هستید سخت کار کنید حتی اگر به قیمت جنگیدن برای غلبه بر موانع باشد. هدفتان باید خاص باشد. مثلا اینکه من می‌خواهم امسال یک کتاب بنویسم نه اینکه هدفم صرفا نوشتن باشد. بعد معلوم کنید که دقیقا چطور می‌خواهید به این هدف برسید. رسیدن به هدف به‌واسطه تمرین و تلاش به‌دست می‌آید.»

READ
31 راز موفقیت در زندگی

تصویر‌سازی‌ موفقیت

تصویر‌سازی‌ موفقیت، راه بسیار رایجی برای تقویت اراده، شور و شوق است. مثلا تصور خودتان درحالی‌که مدرک فارغ‌التحصیلی خود را دریافت کرده‌اید یا در دفتر کار خصوصی خودتان نشسته‌اید یا از خط پایان عبور کرده‌اید، هدف نهایی را برای‌ شما واقعی‌تر، قابل دسترس‌تر و زیبا‌تر می‌سازد و کمک می‌کند تا اراده شما برای ادامه‌دادن و کنارنکشیدن تقویت شود. البته اگر هدف قهرمانی یا موفقیت ورزشی باشد، تحمل فشارهای فیزیکی می‌تواند هر کسی را از ادامه مسیر منصرف کند. باوم پیشنهاد می‌کند دائم با خودتان تکرار کنید، درد موقتی است اما موفقیت دائمی. او می‌گوید: «درد فقط یک حس است مثل گرما یا سرما. هرچه بیشتر خود را تحت فشار بگذارید، بیشتر می‌توانید آن را تحمل کنید. همیشه به‌خودم می‌گویم پاهای من مثل پیستون است و ریه‌هایم مثل دمنده کوره آهنگری؛ این جمله به من امکان تمرکز روی مکانیک حرکت را می‌دهد و حواسم را از درد پرت می‌کند.»

شور زندگی

دکتر دین کیث می‌گوید: «شما برای اینکه صبح زود از خواب بیدار شده و سرکار بروید، نیاز به شور و شوق دارید که خود عامل مهم برای رسیدن به هدف محسوب می‌شود. یعنی شما کاری را انجام می‌دهید که می‌دانید به‌رغم سخت‌بودن شما را به هدف می‌رساند. به همین دلیل است که برخی از افراد می‌توانند بعد از زمین‌خوردن دوباره از جای خود بلند شوند. این میل برای تداوم در حرکت به‌سوی هدف ضروری است.» اینکه شما بخواهید در مسابقات ۳‌گانه برنده شوید یا اینکه بتوانید در عرض ۶ ماه یک زبان خارجی یاد بگیرید یا هر هدف دیگری، باید واقعا به هدف خود اهمیت دهید تا بتوانید شهامت واقعی را درون خود ایجاد کنید. وقتی درحال دویدن در مسابقه ماراتون هستید و دیگر نمی‌توانید حتی یک قدم بردارید، چیزی که شما را به پیش می‌برد دیگر نیروی عضلانی نیست بلکه فقط و فقط اراده و شور رسیدن به خط پایان است که اندام‌های شما را وادار به حرکت می‌کند. در واقع تصور رسیدن به هدف نهایی‌‌ همان حس موفقیت را در شما ایجاد می‌کند.

کمال‌گرایی

برای اینکه بتوانید از ابتدا محکم حرکت کنید، باید کمال‌گرا باشید. می‌شا بردن هر روز به‌خودش می‌گفت این مسابقه را می‌برم. دکتر داکورث می‌گوید: «‌شما برای اینکه شهامت داشته باشید، باید کمال‌گرا باشید. باید باور کنید هر چقدر به شما فشار بیاید، هر چقدر در شرایط دشوار قرار بگیرید و هر چقدر که مجبور باشید در شرایط ناخوشایند فعالیت کنید، می‌توانید برنده شوید.» در واقع دکتر داکورث متوجه شد، افراد کمال‌گرا شهامت بیشتری دارند. او می‌گوید: «شهامت یعنی؛‌‌ رها نکردن هدف و بسیاری از مردم در بسیاری مواقع درست و حسابی به هدف خود نمی‌چسبند چون توضیحاتی بدبینانه‌ای برای اتفاقات منفی دارند.» به عبارت دیگر یک فرد کمال‌گرا اگر در باشگاه نتواند برنامه تمرینی‌اش را به‌طور کامل اجرا کند می‌گوید: «چون شب خوب نخوابیدم الان نمی‌توانم درست ورزش کنم. فردا حتما بهتر خواهد شد.» ولی یک فرد بدبین می‌گوید: «حالم از این وضعیت بهم می‌خورد، دیگر نمی‌توانم ادامه بدهم. دیگر نمی‌خواهم ریخت باشگاه را ببینم.» دکتر دین کیث می‌گوید: «می‌توانید خود را طوری تعلیم دهید که اتفاق‌ها را به‌صورتی مثبت‌تر ببینید. این چالشی در باورهای شماست. به‌جای اینکه فکر کنید همیشه همه‌چیز خراب می‌شود، یاد زمانی بیفتید که کار‌ها خوب پیش رفت و فکر کنید شما چه‌کار کردید که این اتفاق افتاد.» ثبت موفقیت‌ها به‌صورت منظم به شما کمک می‌کند تا مثبت فکر کنید. داکورث می‌گوید: «وقتی پسرفت می‌کنید، آن‌وقت می‌توانید با رجوع به همین اطلاعات به‌خودتان یادآوری کنید که توانایی پشت‌سر گذاشتن این مرحله سخت را دارید.» این کار شما را از زیر سوال بردن هدفتان منع می‌کند. داکورث می‌گوید: «اگر من زمانی که مقاله‌هایم رد می‌شد می‌نشستم و فکر می‌کردم، آیا اصلا من باید استاد دانشگاه بشوم؟ احساسات من هدف مرا زیر سوال می‌بردند.» البته منظور این نیست که نباید هدف خود را مورد ارزیابی مجدد قرار دهید بلکه بررسی هدف با این مبنا که آیا بهتر است آن را کنار بگذارم؟ نباید در دستور کارتان باشد. یک راه‌حل خوب می‌تواند این باشد: هر ۳ ماه یک‌بار در یک روز خاص ۱۰ دقیقه بنشینید و مسیری را که در ۳ ماه گذشته طی کرده‌اید، نقد کنید اما یادتان باشد روزهای دیگر نباید خودتان را مورد سوال قرار دهید.

READ
5 مهارت برای داشتن موفقیت شغلی/رازموفقیت

منبع:تپش

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

کد امنیتی را وارد نمایید *