کد خبر : 14084
تاریخ انتشار : چهارشنبه 28 مرداد 1394 - 23:14

بدترین ترس برای کودکان

بدترین ترس برای کودکان

بدترین ترس برای کودکان زمانی است که اساس زندگی خانوادگی دچار تزلزل می شود.بچه ها به آهنگ کم و بیش یکنواخت و پایدار زندگی دلگرم اند و زمانی که بحرانی پیش می آید،احساس می کنند دنیا ی شان در حال از هم پاشیده شدن است.بسیار از کودکان با وحشت از جدایی پدر و مادر زندگی

بدترین ترس برای کودکان زمانی است که اساس زندگی خانوادگی دچار تزلزل می شود.بچه ها به آهنگ کم و بیش یکنواخت و پایدار زندگی دلگرم اند و زمانی که بحرانی پیش می آید،احساس می کنند دنیا ی شان در حال از هم پاشیده شدن است.بسیار از کودکان با وحشت از جدایی پدر و مادر زندگی می کنند،خواه این ترس واقعی باشد یا خیالی…

بدترین ترس برای کودکان


ادامه مطلب :

.
شنیدن شکایت یکی از والدین از دیگری این ترس را افزایش می دهد و اضطراب ایجاد می کند.آنچه در سایه ترس کودک از طلاق نهفته،تنها ماندن اوست کودک بر این باور است که اگر یکی از والدها خانه را ترک کند،آنان او را نیز به حال خود رها خواهند ساخت.
وقتی که طلاق رخ می دهد،کودکان احساس می کنند قدرت تسلط بر دنیایشان را از دست داده اند. یکی از بزرگترین مشکلاتی که همسران هنگام جدایی باید به درستی از عهده آن برآیند این است که بکوشند هر اندازه هم از یکدیگر رنجیده،خشمگین یا متنفرند به گونه ای رفتار کنند که کودکشان آسیب کمتری ببیند. کودکان به گونه ای اجتناب ناپذیر در میانه ماجرا قرار دارند،بنابراین به عهده پدر و مادر است که وقتی پای بچه ها به میان می آید آتش بس اعلام کنند.البته گفتن این حرف آسان تر از عمل به کردن به آن است.بویژه زمانی که پدر و مادرعصبانی هستند و با یکدیگر مشاجره میکنند؛ولی دقیقا در همین زمان است که فرزند شما به بیشترین اطمینان خاطر نیاز دارد که بداند صرف نظر از هر آنچه روی می دهد هر دوی شما باز هم پدرومادر او خواهید بود و هر دو با هم از وی مراقبت خواهید کرد.
کودکان از وجود بحران در خانواده به خوبی آگاه می شوند،حتی اگر از مشکلات به وجودآورنده بحران به طور کامل سر در نیاورند.

يا چرا اصلا من پدر باشم يا كه مادر؟!
امروز فقط تا نيمه ي روز، در حالي كه دنبال كارهاي بانكي و اداري بودم؛ دو كودك را ديدم كه يكي به خاطر ريخته شدن آب ميوه به روي لباس و ديگري به خاطر انداختن چوب بستني بر روي زمين، چنان سيلي محكمي از مادر دريافت كردند كه ناخوداگاه اين سوال برايم مطرح شد:
اين والدين چرا صاحب فرزند شده اند؟!
آيا وظيفه والدين صرفا به دنيا آوردن بچه است؟
آيا هدف پرورش و تعليم و تربيت صرفا بقاء نسل است؟
آيا من به خودم اجازه مي دهم بدون داشتن مدرك پزشكي طبابت كنم؟
آيا بدون داشتن گواهينامه من اجازه رانندگي دارم؟
پس چطور بدون دانايي و آگاهي، محبت و مهرباني و مهارت هاي فرزند پروري فرزندي را به اين دنيا دعوت كرده ام؟!!
شعر سهراب در نظر من مجسم شد و بدين گونه تغيير كرد:
که به هنگامه ی خشم
نه به دل تصمیمی
نه به لب دستوری
نه کنم تنبیهی
یا چرا اصلا من
پدر باشم يا كه مادر؟!
بي كودكي (بدون داشتن كودك)
مشكلي پيش نيايد
با اين كودكي! (منظور با اين رفتار كودكانه، تنبيه(
حتماً حتماً
محمود حكيمي

READ
در تصویر زیر چند چهره دیده می شود/تست

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

کد امنیتی را وارد نمایید *